سایر توضیحات- این کتاب چاپی برنده جایزهی نوبل ادبیات 1989 است.
نویسندهکامیلو خوسه سلا
داستان کتاب داستان کارگر مزرعهای به نام دوآرته است که به خاطر "پیروی از هوسهایش، از باغستانها و مزارع، از جنگلها و رودخانهها کنار کشیده است. گذر فصلها مشامش را نمینوازد، هیچ گلی را نمیبیند و تنها صدایی که میشنود صدای جغد است که صدایی است نمادین". بوی نافذ مرگ و اندوه در سرتاسر کتاب پراکنده است. دوآرته تمایل عجیبی به خودویرانگری دارد و البته شرایط نیز برای اینکه او را به این سمت سوق بدهد بیتاثیر نیست و نهایتا در اثر همین شرایط است که او تبدیل به یک قاتل میشود.