سایر توضیحات- ترجمهی حاضر را نشر ققنوس در سال ۱۳۸۲ منتشر کرده است
نویسندههرمان هسه
«داستان دوست من (کنولپ)» نوشتهی «هرمان هسه» نویسندهی نامآشنای آلمانی به کوشش «سروش حبیبی» به فارسی برگردانده شده است. دربارهی داستان در مقدمهی کتاب آمده است: «این داستان، زندگی مردی به نام کنولپ را روایت میکند. کنولپ قهرمان این داستان رندی آزاده است و قلندری صحراگرد. در زندگی موفقیتی نصیبش نشده و در پایان عمر دستش از هر بضاعتی خالی است. گمراهی است که در دستگاه بیرنگ اما به قید قاعده درآمدهی کارگران و زحمتکشان وصلهی ناهمرنگی است و در نظام عبوس زندگی پرتلاش و حساب سوداگران جایی ندارد، اما در پشت نقاب شادی و بازیگوشی این صحراگرد خیالپرداز، که با روح ساده و کودکانهی خود همهجا برای مردم زحمتکش و سربهراه شهرها و دهات شادی و شادابی و برای کودکان و دختران بازی و بذله ارمغان دارد، مرد دیگری نهفته است که تنها و بی خانمان است و به ولگردی و بیآرامی محکوم.» با این جملهها وارد جهان داستان میشویم: «در آغاز دههی نود بود که رفیق ما کنولپ ناچار چند هفتهای در بیمارستانی ویژهی بینوایان بستری شد و در اواسط فوریه که سرما سنگ میترکاند، از بیمارستان مرخصش کردند. بیداد سرما چنان بود که پس از چند روز صحراگردی دوباره تب به سراغش آمد و او ناچار به فکر جستن جایی برای تجدید قوا افتاد. او هرگز از بابت دوست کمبودی نداشت و در آن صفحات تقریبا در هر شهرکی که میخواست به آسانی میتوانست خانهای پیدا کند که دوستانه پذیرایش باشد، اما او آدم آزادهای بود و عزتنفسش اجازه نمیداد از مهماننوازی دوستان جز در وقت اضطرار سود جوید و به این سبب مهمانکردنش اسباب مباهات میزبان میبود.» این کتاب را نشر «ماهی» منتشر و روانهی بازار کتاب کرده است.