صندوق اسپانیایی
هرکول پوآرو مثل همیشه سر وقت وارد اتاق کوچکی شد که خانم لمون، منشی پر کارش، در انتظار دستورات آن روز بود. ولی خانم لمون را اصلا نمیشد زن به حساب آورد. او یک انسان ماشینی بود – ابزار دقیق. پرکاریاش قابل توجه بود. چهل و هشت سال سن داشت و شانس آورده بود که بکلی فاقد تخیل است.
برگرفته از متن کتاب