فلسفهی تحلیلی را به دشواری میتوان تعریف کرد چون نه یک آموزهی خاص بلکه مجموعهای از رویکردهای کم و بیش مشابه یا دارای قرابت به مسایل فلسفی است که شاید مفهوم «شباهت خانوادگی» رابطهی آنها را بهتر برساند.
دیدگاههایی که از سویی با علم گرایی قرابت دارند و از سویی نگاهی دیگر هستند به مسایل کهنهی فلسفه، و از سویی ناشی از تاکید بر اهمیت زبان. نویسندهی این کتاب که احاطهی کافی به مسائل فلسفهی تحلیلی دارد با معرفی و تحلیل اندیشه های متفکرانی چون فرگه، مور، راسل، ویتگنشتاین، آستن، کارناپ، رایل، پانتم، کریپکی، کواین، مارکوس، چرچلند و دیگران مسائلی از قبیل پیدایش منطق ریاضی، پوزیتیوسم منطقی و رابطهی علم و فلسفه، فلسفهی زبان، فلسفهی ذهن، و دیگر عنوانهای مطرح در فلسفهی تحلیلی امروز و تحول آنها در طول قرن گذشته را بررسی میکند.