



کتاب رویا اثر مهناز صیدی
رمان «رویا» نوشتهی «مهناز صیدی» است. بخت سپید زمستان، خواب و بیدار، سکوت در انتظار و فرشتههای تاریکی آثار دیگر این نویسندهی جوان است. در توضیح پشت جلد کتاب آمده است: «چشمهایش را گشود... همه جا سپید بود و نور. مدتی طول کشید تا آنچه را گذشته بود به یاد آورد: چه تلخ است به یاد آوردن دیگرانی که نیستند... تو چگونه میتوانی تاب بیاوری و استوار بایستی... دستم را بگیر... من نیازمند پشتوانهای به ایستادگی تو هستم، با من بمان... دلم میخواهد چشمهایم را ببندم. شاید با گشودن دوبارهی آن، زندگی چهرهی دیگری از خود نشان دهد: چهرهای که در رویای خود میپرورانم.» در بخشی از داستان میخوانیم: «شقایق میدانم از همه چیز من باخبری. من همیشه دیر رسیدهام و دیر هم عکسالعمل نشان دادهام. خودم هم این را خوب میدانم. میخواهم بدانی که من آنی نیستم که تو فکر میکنی. عذاب کشیدم تا خودم را به تو گونه دیگری نشان دهم. همه چیز را برای خودم حرام کردم تا تو را با خودم نابود نکنم. میدانم که نباید در امانت خیانت میکردم. ولی وقتی به خودم آمدم، من یک خیانتکار شده بودم. تو را آنقدر آزار دادم که از من متنفر شدی. شبهایم را گرچه با یاد تو گذراندم، ولی این را به خود یادآوری میکردم که تو آن قدر زیبایی و جوانی و شانس داری که بهتر از من نصیبت شود. همیشه تو را از خودم راندم تا بتوانم این شانس را به تو بدهم. گرچه این امر باعث شد که خودم در درونم بسوزم و صدایم در نیاید. شبی که تو به من این اجازه را دادی که با عذاب وجدان کمتری به تو فکر کنم، از خودم متنفر شدم که نتوانستم راز دلم را و آنچه را که واقعا در دلم می گذرد، به تو بگویم. تو را از خودم دور کردم چون میترسیدم که تو زمانی به خود بیایی که دیر شده باشد. جوانی تو نباید برای من و به پای من نابود میشد. تو را از اینجا جدا کردم و فقط خدا بود که میدانست چطور در دلم دعا میکردم که تو به جز من به کس دیگری فکر نکنی.» کتاب حاضر را انتشارات «شادان» منتشر کرده است.