



کتاب پس کوچه های سکوت اثر ماندا معینی
رمان «پسکوچههای سکوت» نوشتهی «ماندا معینی (مودبپور)» است. معینی از نویسندگان معروف دههی هفتاد ایران بهشمار میآید و کتابهایش در حیطهی ادبیات عامهپسند قرار میگیرند. در بخشی از داستان پسکوچههای سکوت میخوانیم: «نوار اول رو در آوردم .کوتاه اما شنیدنی! بیاختیار یاد اون روز افتادم: اون روز که از زندان اومدم بیرون. نفهمیدم چطوری خودمو رسوندم دادگاه تو راه نمیتونستم فکر افسانه و حرفایی که بهم زده بود رو از سرم بیرون کنم! از دست خودم عصبانی بودم آخه من چه وکیلی بودم که موکلم باید بازیم بده! چرا بهش این اجازه رو داده بودم؟ اصلا چرا این پرونده رو قبول کردم!؟ کار من چیز دیگهای بود برای سه تا شرکت کار میکردم! این پرونده رو از طرف کانون بهم دادن! اونم تقصیر دوستم شد! میگفت برات خوبه! موقعیتت رو محکم میکنه و این چیزا!افسانه سر و صدای عجیبی تو جامعه به پا کرده بود. روزنامهها و مجلههای مرتب در موردش مطلب مینوشتن! خوب افسانه که توان مالی برای وکیل گرفتن نداشت! در واقع من وکیلی بودم که براش در نظر گرفته شده بود! حالام مثل سگ پشیمون بودم. راه برگشت هم نداشتم! تو کانون برام بد میشد اگه پرونده رو پس میدادم، حالا ایناش به کنار تازه میخواست شک هم تو دلم بندازه! اونم یه دختر بیست و سه ساله! واقعا خجالتآوره! اصلا منو چه به این جور پروندهها! یه مرتبه صورت بهروز شوهرم اومد جلو چشمم چند سال بود که با هم ازدواج کرده بودیم؟ ده سال! یعنی تونسته بودم بشناسمش؟!» کتاب حاضر را نویسنده منتشر کرده است.