دستهبندی : روانشناسی دانشگاهی





کتاب افکار سمی اثر زویی مک کی انتشارات نیک فرجام
》》》ویژگیهای کتاب:
نویسنده: زویی مک کی
مترجم: معصومه ضمیری
ناشر: نیک فرجام
نوع جلد و قطع: شومیز رقعی
تعداد صفحه: 120
》》》درباره نویسنده
زويي مك كي یکی از نویسندگان جوان پرفروش و خوش آتیه در زمینه خودسازی است. او از جوانی به تنهایی زندگی کرده است. این مستقل بودن وی باعث ایجاد احساس سرسختی و استقامت در او شده است. مک کی بیش از ده سال است که تجربیاتش را در کتابهای خود با مخاطبانش به اشتراک میگذارد. یکی از برگ برندههای زوئی، صحبت به پنج زبان مختلف است که همین امر باعث ارتباط قوی او و طرفدارانش در سراسر دنیا شده است. وی دارای مدرک لیسانس و تحصیلات تکمیلی در مطالعات بین الملل است. زویی، یک متخصص ارتباطات و سبک زندگی است که در لس آنجلس زندگی میکند. او که دانشجوی مشتاق رفتار انسانی، روانشناسی و ارتباطات سالم میباشد، بیش از 400 ساعت را صرف فعالیتهای درمانی کرده است.
》》》درباره کتاب:
ما مسئول افکار خودمان هستیم. واکنش ما به شرایط مختلف، نتیجهی باورها، نگرشها و عادتهای ماست. افکار ما همچنین روی سلامتی، روابط و امور مالیمان تاثیرگذار است. اگر آنچه را که میبینیم یا تجربه میکنیم دوست نداریم، پس باید دریچهی نگاهمان را نسبت به آن تغییر دهیم. کتاب افکار سمی اثر زویی مک کی انتشارات نیک فرجام راهکارهایی را به زبان ساده ارائه میکند که با بهکار بستن آنها میتوانیم از شر افکار سمی که انرژی روانیمان را کاهش میدهند، رها میشویم و از موانع به عنوان فرصتی برای پیشرفت استفاده کنیم.
》》》بخشی از کتاب را باهم بخوانیم:
در صفحهی پیشکش کتاب افکار سمی اثر زویی مک کی انتشارات نیک فرجام، آمده است که: نکاتی که میتوانم با شما به اشتراک بگذارم، این موارد است: خود واقعیتان را کشف کنید – حیطههایی از زندگیتان که نیاز به بهبود دارد را پیدا کنید – خود بخشودگی را پیدا کنید – زندگی هئفمندی داشته باشید.
زندگی من یک باره تغییر کرد. من خانهام در رومانی را ترک کردم و برای کسب موقعیتهای بهتر به مجارستان آمدم که در آنجا بورسیه گرفته بودم. پدر و مادرم پول کافی نداشتند و نمیتوانستند برای من یک آپارتمان اجاره کنند. من در یک اتاق رایگان در دبیرستان میماندم. در آنجا میتوانستم وسایلم را بگذارم، بخوابم و خود را تمیز کنمنه چیز بیشتری. قبل از اینکه فکر کنید به چه چیز دیگری نیاز دارم، به شما میگویم، بله غذا چیزی بود که در این اتقها ارائه نمیشد. من با مغز چهاره سالهام فکر کردم که میتوانم قبل از اینکه از گرسنگی بمیرم، دوش بگیرم.
این مشکل مدرسه نبود که من نمیتوانم وعدههای غذایی ارزان آشپزخانه که مخصوص کودکان فقیر است را خریداری کنم، اما من فقیرتر از بقیهی بچهها بودم…